عزیز دل مامان ایلیاعزیز دل مامان ایلیا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

نبض زندگی "ایلیا"

شروع دوباره...

کارگاه خلاقیت

ایلیا ی نازنینم تو بهمن ماه باباجون تو کلاس های خلاقیت ثبت نامت کرد تا کمی تو کلاس نشستن رو تمرین کنی تا وقتی انشاالله بزرگتر شدی بتونیم تو کلاسای آموزشی ثبت نامت کنیم کلاس هایی که میری آموزشی مطلق نیس گاهی نقاشی ... گاهی کاردستی ... صحبت کردن با زبان سمنانی.. رنگ آمیزی مربی هیچ اصراری نداره که چیزی به تو یاد بده فقط قراره با بچه ها دور هم بنشینید مربی نمیذاره بابا علی از کلاس بره بیرون و میگه تا روزی که ایلیا خودش ازتون نخواسته بمونید تو کلاس حوصله ات که سر میره از تو کلاس بودن خود مربی تو رو میبره و تو موسسه دور میزنید از روش های کاریش و برخورد مربیت خیلی راضی ام فقط یه مشکلی هست ...
15 اسفند 1394

یخ بازی!

کویر است دیگر گاهی هوس میکند زمستانی به گرمای تابستان داشته باشد... خدایا لااقل به هوای دل بچه هایی که حسرت دیدن برف دارن بگو تا آسمانت ببارد... ... ایلیا + بازی با برف های یخ زده     ...
15 اسفند 1394

فرشته ای که نماند...

دل دنیا رو خون کردی که اینجوری تو رفتی فاطمه فاطمه فاطمه رفتنت اونقدر غافلگیر کننده ... تلخ و وحشتناک بود که تا آخر عمر داغ رفتنت رو دلامون میمونه! هنوزم که هنوزه با دیدن عکست و شنیدن اسمت اشک از چشمام سرازیر میشه میخواستم برای این پست عکسای دو نفره ی تو و ایلیا رو بزارم اما نتونستم نمیتونم حتی واسه ی یه ثانیه تصور کنم اون خنده های شیرینت میون خروارها خاک سرد ... خدایا! صبر بده به پدر و مادر این فرشته ی یازده ساله ،،، نوشتن سخته حتی همین چند خط رو با بغض نوشتم فاطمه جان اگه تو روزایی که بودی بد دیدی ازمون حلالمون کن   پینوشت: ...
15 اسفند 1394
1